۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه
تائید حکم اعدام یکی از بازداشت شدگان در دادگاه تجدید نظر
وبلاگ نویسان علیه اعدام :دادگاه تجدید نظر شعبه 36 استان تهران به ریاست حجت الاسلام زرگر حکم اعدام جعفر کاظمی را تائید کرده است و اعلام شده که این حکم قطعی و بعد از 3 روز قابل اجرا میباشد
به گفته نسیم غنوی وکیل آقای جعفر کاظمی حتی حکم صادره از دادگاه بدوی را هم به او ابلاغ نکردند !
جعفر کاظمی در 27 شهریور 88 در اعتراضات بعد از انتخابات دستگیر شده است و دارای 2 فرزند میباشد اتهام او محارب و تبلیغ علیه نظام و همکاری با گروهای معاند ذکر شده است
در پرونده آقای جعفر کاظمی هیچ گونه سند، و مدرکی که دال بر همکاری با گروههای معاند باشد وجود ندارد و چون او حاضر به اعترافات تلویزیونی نشده است حکم اعدام او را تائید کرده اند.
به گفته نسیم غنوی وکیل آقای جعفر کاظمی حتی حکم صادره از دادگاه بدوی را هم به او ابلاغ نکردند !
جعفر کاظمی در 27 شهریور 88 در اعتراضات بعد از انتخابات دستگیر شده است و دارای 2 فرزند میباشد اتهام او محارب و تبلیغ علیه نظام و همکاری با گروهای معاند ذکر شده است
در پرونده آقای جعفر کاظمی هیچ گونه سند، و مدرکی که دال بر همکاری با گروههای معاند باشد وجود ندارد و چون او حاضر به اعترافات تلویزیونی نشده است حکم اعدام او را تائید کرده اند.
۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه
یک نفر در ملاء عام در ماهشهر به دار آویخته شد- ۱۴ اعدام در ۶ روز
حقوق بشر ایران ۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۹: بنا به گزارشهای بدست رسیده از منابع موثق پیش از ظهر امروز سه شنبه ۲۴ فروردین ماه، یک مرد جوان در ملاء عام در ماهشهر اعدام شد.
نام این مرد ۲۸ ساله عدنان البو علی و اتهامش محاربه به جرم سرقت مسلحانه بوده است.
این خبر امشب توسط یکی از سایتهای رسمی محلی ماهشهر تائید شد. به گزارش این سایت که روز قبل با عدنان مصاحبه کرده بود، وی خبر نداشت که قرار است فردای آن روز اعدام شود
این سومین اعدام ملاء عام طی ۶ روز گذشته در استان خوزستان است. در اسفند ماه نیز سه نفر در ملاء عام در شهر اهواز به دار آویخته شدند.
محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران، در این رابطه گفت: اعدام در ملاء عام یک مجازات وحشیانه و یک جنایت بر علیه عموم مردم است. وی ادامه داد: مقامات حکومت ایران قصد دارند با این اعدامها بین مردم رعب و وحشت ایجاد کنند و انتظار میرود که تعداد اعدامها هر چه که به سالگرد اعتراضات مردمی خردادماه نزدیکتر میشویم، افزایش پیدا کنند.
****************
دو نفر در ملا عام در استان خوزستان به دار آویخته شدند
۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۹: بنا به گزارشهای بدست رسیده به سازمان حقوق بشر ایران هفته گذشته دو نفر در شهرهای بهبهان و شادگان استان خوزستان در ملاء عام به دار آویخته شدند.
روزنامه حکومتی کیهان با تائید این مطلب به نقل از روابط عمومي دادگستري استان خوزستان از اعدام دو نفر به اتهام قاچاق مواد مخدرخبر داد. به گزارش این روزنامه اين احكام در ميدان هاي غدير بهبهان و ميدان شهرداري شادگان اجرا شدند .
برخی از گزارشهای بدست رسیده از منابع غیر رسمی حاکی از آن است که اعدام ملاء عام (پنجشنبه ۱۹ فروردین) در بهبهان ناکام بوده و فرد اعدامی بعدا در زندان اعدام شده است. طبق این گزارشها مراسم اعدام با اعتراضات مردم همراه بوده است و ماموران انتظامی با شلیک هوائی به متفرق کردن جمعیت مبادرت ورزیده اند. همچنین گفته شده است که بر خلاف آنچه مقامات حکومتی اعلام کرده اند فرد اعدام شده در رابطه با مسائل سیاسی وامنیتی دستگیر شده بود.
سازمان حقوق بشر ایران در حال جستجو در مورد جزئیات بیشتر در مورد اعدام بهبهان و هویت فرد اعدام شده است.به گزارشهای رسیده، یک مرد دیگر روز چهارشنبه ۱۸ فروردین در شهر شادگان در ملاء عام به دار آویخته شد. هویت این فرد مشخص نیست.
در ماههای گذشته دستکم پنج نفر در استان خوزستان در ملاء عام به دار آویخته شده اند. طی هفته گذشته نیز دستکم ۱۳ نفر در ایران اعدام شده اند. محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن موج جدید اعدامها در ایران از جامعه بین المللی خواست تا به نقض حقوق بشردر ایران توجه بیشتری دهند.
*****************
سه نفر در اصفهان اعدام شدند
۲۳ فروردین ماه ۱۳۸۹: به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس صبح دیروز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه سه نفر در زندان اصفهان به دار آویخته شدند. بنا به این گزارش این اتهام این سه نفر حمل و قاچاق مواد مخدر بوده است. سازمان حقوق بشر ایران تاکید میکند که اتهامات وارده توسط هیچ منبع مستقلی تائید نشده اند.
بنا به این گزارش اسامی و اتهامات این سه نفربدین شرح است:
مرتضي ۴۰ ساله به اتهام تهيه، خريد و نگهداري سه كيلو و ۱۸۸ گرم كراك محکوم به اعدام و از نظر حمل ترياك و سوخته ترياك به پرداخت ۶ ميليون ريال جزاي نقدي و ۶۰ ضربه شلاق و از بابت اعتياد به پرداخت ۵ ميليون ريال جريمه نقدي و ۱۰ ضربه شلاق
قادر ۳۲ ساله به اتهام حمل و نگهداري يك كيلو و ۳۰ گرم و ۵۰ سانتيگرم كراك محکوم به اعدام و مصادره اموال
غلامرضا ۳۸ ساله به اتهام مشاركت در خريد، حمل، نگهداري و جاسازي ۹ كيلو و ۹۰۰ گرم كراك در كاميون محکوم به اعدام و مصادره اموال
********************
پنج نفر در مشهد اعدام شدند
۲۱ فروردین ۱۳۸۹: بنا به گزارشهای رسیده حکم اعدام پنج نفر در زندان مشهد اجرا شد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا با نقل این خبر نوشت: اين پنج نفر در ارتباط با قاچاق دهها كيلوگرم مواد مخدر از نوع ترياك و هروئين دستگير شده بودند.
این خبرگزاری ادامه داد: اين افراد پس از دستگيري در دادسراي عمومي و انقلاب مشهد تحت تعقيب قضايي قرار گرفته و پرونده با صدور كيفرخواست به شعب دادگاه انقلاب ارسال و پس از صدور آراي قانوني توسط شعب دادگاه انقلاب مشهد و تاييد آرا توسط ديوان عالي كشور و دادستاني كل كشور صبح روز پنجشنبه هفته گذشته در محل زندان مركزي مشهد با رعايت تشريفات قانوني به مرحله اجرا درآمد.
نام هیچیک از افراد اعدام شده در گزارش ذکر نشده است. سازمان حقوق بشر ایران تاکید میکند که اتهامات وارده به این افراد توسط هیچ منبع مستقلی تائید نگشته است.
*******************
یک نفر در ملاء عام در اهواز به دار آویخته شد- اعدام دو نفر دیگر در ملاء عام در روزهای آینده
۲۰ اسفند ۱۳۸۸: بنا به گزارشهای رسیده یک نفر دیروز چهارشنبه در کوی رمضان اهواز در ملاء عام بدار آویخته شد. به گزارش خبرگزاری رسمی حکومت ایران ایرنا حکم اعدام این فرد بنام "س.م" به اتهام قاچاق مخدر عصر دیروز اجرا شد.
بنا به این گزارش دو نفر دیگر در روزهای شنبه و یکشنبه (۲۲ و ۲۳ اسفندماه) به اتهام محاربه و قاچاق مواد مخدر در بنا بر گزارش روابط عمومی و ارتباطات دادگستری خوزستان، همچنین روز شنبه (۲۲ اسفندماه) آینده حکم اعدام یک نفر به اتهام محاربه در محل چهار راه سلمان فارسی و روز یکشنبه (۲۳ اسفندماه) نیز حکم اعدام یک نفر دیگر به اتهام قاچاق مواد مخدر در کوی مشعلی اهواز به اجرا در می آید.
سایت حقوق بشر ایران پیشتر در مرده اجرای احکام اعدام در ملا عام در اهواز هشدار داده بود.
طبق گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران در مورد مجازات اعدام، در سال ۲۰۰۹ میلادی بیش از ۴۰۰ نفر در ایران اعدام شدند.
دکتر محمود امیری مقدم سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن موج جدید اعدامهای درملاءعام گفت: حکومت ایران با اعدام در ملاء عام و ایجاد جو وحشت تلاش میکند تا جلوی حرکتهای اعتراضی چهارشنبه سوری را بگیرد.
******************
دو نفر در قم اعدام شدند
۱۹ اسفند ماه ۱۳۸۸: بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، دو نفر امروز در قم به دار آویخته شدند. طبق این گزارش این دو نفر به نامهای «حميد خ» و «زينالعابدين ق» به اتهام قاچاق مخدر به اعدام محکوم شده بودند.
این اتهامات توسط منابع مستقل تائید نشده است.
حقوق بشر ایران
نام این مرد ۲۸ ساله عدنان البو علی و اتهامش محاربه به جرم سرقت مسلحانه بوده است.
این خبر امشب توسط یکی از سایتهای رسمی محلی ماهشهر تائید شد. به گزارش این سایت که روز قبل با عدنان مصاحبه کرده بود، وی خبر نداشت که قرار است فردای آن روز اعدام شود
این سومین اعدام ملاء عام طی ۶ روز گذشته در استان خوزستان است. در اسفند ماه نیز سه نفر در ملاء عام در شهر اهواز به دار آویخته شدند.
محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران، در این رابطه گفت: اعدام در ملاء عام یک مجازات وحشیانه و یک جنایت بر علیه عموم مردم است. وی ادامه داد: مقامات حکومت ایران قصد دارند با این اعدامها بین مردم رعب و وحشت ایجاد کنند و انتظار میرود که تعداد اعدامها هر چه که به سالگرد اعتراضات مردمی خردادماه نزدیکتر میشویم، افزایش پیدا کنند.
****************
دو نفر در ملا عام در استان خوزستان به دار آویخته شدند
۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۹: بنا به گزارشهای بدست رسیده به سازمان حقوق بشر ایران هفته گذشته دو نفر در شهرهای بهبهان و شادگان استان خوزستان در ملاء عام به دار آویخته شدند.
روزنامه حکومتی کیهان با تائید این مطلب به نقل از روابط عمومي دادگستري استان خوزستان از اعدام دو نفر به اتهام قاچاق مواد مخدرخبر داد. به گزارش این روزنامه اين احكام در ميدان هاي غدير بهبهان و ميدان شهرداري شادگان اجرا شدند .
برخی از گزارشهای بدست رسیده از منابع غیر رسمی حاکی از آن است که اعدام ملاء عام (پنجشنبه ۱۹ فروردین) در بهبهان ناکام بوده و فرد اعدامی بعدا در زندان اعدام شده است. طبق این گزارشها مراسم اعدام با اعتراضات مردم همراه بوده است و ماموران انتظامی با شلیک هوائی به متفرق کردن جمعیت مبادرت ورزیده اند. همچنین گفته شده است که بر خلاف آنچه مقامات حکومتی اعلام کرده اند فرد اعدام شده در رابطه با مسائل سیاسی وامنیتی دستگیر شده بود.
سازمان حقوق بشر ایران در حال جستجو در مورد جزئیات بیشتر در مورد اعدام بهبهان و هویت فرد اعدام شده است.به گزارشهای رسیده، یک مرد دیگر روز چهارشنبه ۱۸ فروردین در شهر شادگان در ملاء عام به دار آویخته شد. هویت این فرد مشخص نیست.
در ماههای گذشته دستکم پنج نفر در استان خوزستان در ملاء عام به دار آویخته شده اند. طی هفته گذشته نیز دستکم ۱۳ نفر در ایران اعدام شده اند. محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن موج جدید اعدامها در ایران از جامعه بین المللی خواست تا به نقض حقوق بشردر ایران توجه بیشتری دهند.
*****************
سه نفر در اصفهان اعدام شدند
۲۳ فروردین ماه ۱۳۸۹: به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس صبح دیروز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه سه نفر در زندان اصفهان به دار آویخته شدند. بنا به این گزارش این اتهام این سه نفر حمل و قاچاق مواد مخدر بوده است. سازمان حقوق بشر ایران تاکید میکند که اتهامات وارده توسط هیچ منبع مستقلی تائید نشده اند.
بنا به این گزارش اسامی و اتهامات این سه نفربدین شرح است:
مرتضي ۴۰ ساله به اتهام تهيه، خريد و نگهداري سه كيلو و ۱۸۸ گرم كراك محکوم به اعدام و از نظر حمل ترياك و سوخته ترياك به پرداخت ۶ ميليون ريال جزاي نقدي و ۶۰ ضربه شلاق و از بابت اعتياد به پرداخت ۵ ميليون ريال جريمه نقدي و ۱۰ ضربه شلاق
قادر ۳۲ ساله به اتهام حمل و نگهداري يك كيلو و ۳۰ گرم و ۵۰ سانتيگرم كراك محکوم به اعدام و مصادره اموال
غلامرضا ۳۸ ساله به اتهام مشاركت در خريد، حمل، نگهداري و جاسازي ۹ كيلو و ۹۰۰ گرم كراك در كاميون محکوم به اعدام و مصادره اموال
********************
پنج نفر در مشهد اعدام شدند
۲۱ فروردین ۱۳۸۹: بنا به گزارشهای رسیده حکم اعدام پنج نفر در زندان مشهد اجرا شد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا با نقل این خبر نوشت: اين پنج نفر در ارتباط با قاچاق دهها كيلوگرم مواد مخدر از نوع ترياك و هروئين دستگير شده بودند.
این خبرگزاری ادامه داد: اين افراد پس از دستگيري در دادسراي عمومي و انقلاب مشهد تحت تعقيب قضايي قرار گرفته و پرونده با صدور كيفرخواست به شعب دادگاه انقلاب ارسال و پس از صدور آراي قانوني توسط شعب دادگاه انقلاب مشهد و تاييد آرا توسط ديوان عالي كشور و دادستاني كل كشور صبح روز پنجشنبه هفته گذشته در محل زندان مركزي مشهد با رعايت تشريفات قانوني به مرحله اجرا درآمد.
نام هیچیک از افراد اعدام شده در گزارش ذکر نشده است. سازمان حقوق بشر ایران تاکید میکند که اتهامات وارده به این افراد توسط هیچ منبع مستقلی تائید نگشته است.
*******************
یک نفر در ملاء عام در اهواز به دار آویخته شد- اعدام دو نفر دیگر در ملاء عام در روزهای آینده
۲۰ اسفند ۱۳۸۸: بنا به گزارشهای رسیده یک نفر دیروز چهارشنبه در کوی رمضان اهواز در ملاء عام بدار آویخته شد. به گزارش خبرگزاری رسمی حکومت ایران ایرنا حکم اعدام این فرد بنام "س.م" به اتهام قاچاق مخدر عصر دیروز اجرا شد.
بنا به این گزارش دو نفر دیگر در روزهای شنبه و یکشنبه (۲۲ و ۲۳ اسفندماه) به اتهام محاربه و قاچاق مواد مخدر در بنا بر گزارش روابط عمومی و ارتباطات دادگستری خوزستان، همچنین روز شنبه (۲۲ اسفندماه) آینده حکم اعدام یک نفر به اتهام محاربه در محل چهار راه سلمان فارسی و روز یکشنبه (۲۳ اسفندماه) نیز حکم اعدام یک نفر دیگر به اتهام قاچاق مواد مخدر در کوی مشعلی اهواز به اجرا در می آید.
سایت حقوق بشر ایران پیشتر در مرده اجرای احکام اعدام در ملا عام در اهواز هشدار داده بود.
طبق گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران در مورد مجازات اعدام، در سال ۲۰۰۹ میلادی بیش از ۴۰۰ نفر در ایران اعدام شدند.
دکتر محمود امیری مقدم سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن موج جدید اعدامهای درملاءعام گفت: حکومت ایران با اعدام در ملاء عام و ایجاد جو وحشت تلاش میکند تا جلوی حرکتهای اعتراضی چهارشنبه سوری را بگیرد.
******************
دو نفر در قم اعدام شدند
۱۹ اسفند ماه ۱۳۸۸: بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، دو نفر امروز در قم به دار آویخته شدند. طبق این گزارش این دو نفر به نامهای «حميد خ» و «زينالعابدين ق» به اتهام قاچاق مخدر به اعدام محکوم شده بودند.
این اتهامات توسط منابع مستقل تائید نشده است.
حقوق بشر ایران
۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه
هزاران زندانی گمنام و خطر اعدام
گمنام ماندن بیش از هزاران نفر از بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات و عدم درج حتی یک خبر درباره این زندانیان، از سویی نگرانی افکار عمومی درباره سرنوشت آنها را به دنبال داشته و از سوی دیگر، دست مسئولان امنیتی را برای اعمال فشار بیشتر بر آنان باز گذاشته است. "روز" در این گزارش به بررسی وضعیت زندانیان گمنام می پردازد.
بیشتر زندانیان گمنام حق استفاده از مرخصی نوروزی را نیافتند و به دلیل ناآشنایی رسانه ها با آنان و عدم پی گیری رسانه ای درباره وضعیت شان به احکامی سنگین محکوم شده و قربانی انتقام گیری حکومت از گروهها و تشکل های سیاسی مخالف حکومت می شوند. تا آنجا که خود این زندانیان با انتشار نامه ای سرگشاده اعلام کردند: "در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصل مان کردند؛ گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم. حرفمان شده پول اصحاب کهف. یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند".
این زندانیان که به گفته خود «معترضانی ساده» به نتایج اعلام شده انتخابات بوده اند، با عناوینی چون دریافت و ارسال پیامک و ایمیل و همراهی یا تماشای تجمع های معترضان به نتایج انتخابات، به محاربه و توهین و تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … متهم شده اند. آنها در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در غیبت نماینده دادستان، به احکامی بیش از ۵ و شش سال محکوم شده اند.
دادگاههای چند دقیقه ای از دهه شصت تاکنون
برگزاری دادگاههای چند دقیقه ای، بدون حضور وکیل مدافع و صدور شتابزده احکام سنگین بعد از این دادگاهها، صدور وثیقه های سنگین و انتساب اتهاماتی چون محاربه و جاسوسی و... برای این زندانیان، یادآور محاکمات چند دقیقه ای دهه 60 است.
آبتین غفاری، هنرمند جوانی است که در 21 بهمن بازداشت و در 28 اسفند و در حالیکه از خانواده او خواسته شده بود برای تودیع وثیقه به دادسرای مستقر در زندان اوین مراجعه کنند، در محاکمه ای دو دقیقه ای به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گفته خانواده آبتین غفاری، محاکمه بدون حضور وکیل و تنها در ظرف دو دقیقه صورت گرفته و بلافاصله حکم از سوی "قاضی مقیسه" ابلاغ شده است.
هنوز مشخص نیست چه تعداد از زندانیان گمنامی که در وقایع بعد از کودتای 22 خرداد بازداشت شده اند چنین محاکمه ای داشته اند و به دلیل نداشتن شناخت رسانه ها از این زندانیان و عدم آشنایی خانواده های آنها با رسانه ها، اطلاع رسانی صورت نگرفته است؛ آبتین غفاری نمونه ای از این بازداشت شدگان است که وابستگی به هیچ گروه سیاسی ندارد.
دکتر فریبرز بقایی، از بازماندگان اعدام های دهه شصت است که 11 سال از عمرش را در زندان گذرانده است. او با اشاره به شباهت های محاکمه های چند دقیقه ای امروز، با محاکمه های دهه شصت، به "روز" می گوید: این نوع محاکمات بیشتر درباره افراد ناشناس و گمنامی صورت می گیرد که مردم از سویی و رسانه ها از سوی دیگر، آنها را نمی شناسند.
دکتر بقایی که خود یکی از هزاران زندانی گمنامی بوده که در دهه شصت در دادگاههای چند دقیقه ای و بدون حضور وکیل مدافع مورد محاکمه قرار گرفته، می افزاید: مهم ترین کمک به این زندانیان گمنام، رسانه ای شدن وضعیت و پرونده های آنها است ؛اگر درباره هر یک از این افراد در یکی از رسانه ها مطلبی نوشته شود هم به جلوگیری از صدور احکام سنگین علیه آنها کمک می کند و هم ممکن است به آزادی آنها منجر شود.
وی با اشاره به وضعیت یک زندانی که فعالیت سیاسی نیز داشته اما گمنام مانده است می گوید: به عنوان مثال باید به "علی بیکس" اشاره کنم که نامش نیز مترادف با وضعیتی است که در آن به سر می برد؛ کسی او را نمی شناسد، درباره او نمی نویسد و فشار رسانه ای وجود ندارد و آقایان هر طور که دلشان می خواهد با او رفتار می کنند. در حالیکه باید با رسانه ای کردن مسئله به او و سایر زندانیانی که در شرایط مشابه او قرار دارند کمک کرد.
دکتر بقایی با رد این نظریه که پرداخت رسانه ها به پرونده زندانیان، باعث ایجاد حساسیت و فشار بیشتر بر زندانیان می شود، تصریح می کند: این نظریه صد در صد غلط است و تنها کمک به این افراد، نوشتن و رسانه ای کردن پرونده آنان است تا آقایان تحت نظارت افکار عمومی، نتوانند هر کاری دلشان خواست انجام دهند.
وی در تشریح دادگاه چند دقیقه ای خود می گوید: هیات دادگاه که متشکل از دادستان تهران، حاکم شرع و مسئول زندان بود در گوهر دشت کرج و همچنین تهران، این دادگاهها را بر پا و ظرف دو تا سه دقیقه حکم اعدام یا حبس زندانی ها را صادر کردند.آنها ابتدا می پرسیدند مجاهدی یا مارکسیست؟ یا بسته به نوع وابستگی زندانی به تشکل های سیاسی، از هویّت اش سوال می کردند. اگر کسی پاسخ مثبت می داد همان لحظه حکم اعدام او را می دادند. اما از کسی که پاسخ منفی می داد می پرسیدند به تشکیلات متبوع خود و سازمان سیاسی خود اعتقاد داری یا نه؟ اگر جواب مثبت بود باز حکم اعدام صادر می شد و از کسی که پاسخ منفی داده بود می پرسیدند آیا با جمهوری اسلامی همکاری میکنی یا نه؟ باز هم پاسخ منفی حکم اعدام را به دنبال داشت.
به گفته دکتر بقایی، کسانی که دوران محکومیت به حبس آنان تمام شده بود نیز اکثرا آزاد نمی شدند بلکه از این افراد سئوال می شد که آیا به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند یا نه و پاسخ این سئوال، سرنوشت آنان را تعیین می کرد.
وی با اشاره به محاکمه چند دقیقه ای خود می افزاید: از من پرسیدند به مارکسیسم اعتقاد داری؟ من پاسخ منفی دادم؛ سپس پرسیدند مسلمان هستی؟ پاسخ مثبت دادم. بعد پرسیدند: چرا نماز نمی خوانی؟ من گفتم در جایی که کار میکنم چون همه افراد غیر مذهبی هستند برای من امکان نماز خواندن نیست؛ اما اشراقی، دادستان وقت تهران جواب داد: شما در خلا (توالت) هم اگر بودید تا صدای اذان را شنیدید باید نمازتان را بخوانید.من آن موقع زیر حکم بودم، یعنی حکم اعدام داشتم و یکی از دوستان از حزب توده که 12 سال حکم زندان داشت را با من به یک سلول بردند. هر دو نماز خواندیم چون احساس میکردیم کنترل می کنند و دوربین مدار بسته است. اما مرا دوباره خواستند و باز پرسیدند مسلمان هستی؟ پاسخ مثبت دادم و گفتند شهادتین را باید در مقابل حاکم شرع بگویی. از من خواستند دستم را روی قلبم بگذارم و شهادتین را به فارسی تکرار کنم.
دکتر بقایی در ادامه با بیان اینکه تازه به ایران بازگشته بود و فردی گمنام به شمار می رفت که کسی او را نمی شناخت، می گوید: ما افراد سرشناسی در سازمانی که خود عضو آن بودم نیز داشتیم که به دلیل سرشناس بودن شان، آنها را در این دادگاههای چند دقیقه ای محاکمه نکردند اما تعداد زیادی از جوانان گمنام را به صف کردند و ظرف چند دقیقه به جوخه های دار سپردند.چرا بسیاری از زندانیان گمنام می مانند؟
زندانیانی که گمنام مانده اند، محدود به مردم عادی نمی شوند بلکه بسیاری از فعالان سیاسی، دانشجویی و مدنی بازداشت شده در شهرستان ها و در برخی موارد تهران نیز، در وضعیت مشابهی به سر می برند.
زهرا رهنورد معتقد است که "آنها بدنه ملتند. آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری است که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند".
همسر میر حسین موسوی در یادداشتی که در سایت کلمه منتشر شده درباره زندانیان گمنام و بی نام و نشان نوشته است: " خواسته آنان تنها مشتی از خروارها مطالبات مردم است. آزادگانی که همچون ملت ایران خود بی کس و کارند و فقط خدا و آرزوهایشان را دارند... به همین دلیل در زندان نگه داشتن آنها نمادی از زشتترین ظلمها و رنجی است که میتوان بر یک ملت روا داشت. آنها مادر دارند، فرزند دارند، همسر دارند، پدر دارند و خویشانی خوب که بیتاب رنجهایشان هستند".
اما چرا این زندانیان گمنام می مانند؟ این سوالی است که "منیره برادران"، زندانی سیاسی سابق پاسخ می دهد. او می گوید: افرادی که در خیابان و در اعتراضها نسبت به نتایج انتخابات و یا تظاهراتی که بعد از آن صورت گرفته دستگیر شدهاند، ممکن است گروه مشخصی دنبال کارشان نباشد و یا خانوادههایشان این امکان را که بتوانند در مورد زندانی شان خبررسانی کنند یا وکیل بگیرند و یا با رسانهها تماس بگیرند، نداشته باشند. این دسته در حقیقت به نوعی گمنام میمانند."
منیره برادران با بیان اینکه "بسیاری از دانشجویان نیز جزو این دسته از زندانیان گمنام هستند" به دویچه وله می گوید: "میدانیم که خیلی از دانشجویان را دستگیر میکنند، آزاد میکنند و بعد از مدتی دوباره دستگیر میکنند. امکان گمنام ماندن زندانیانی نیز که در شهرستانها دستگیر شدهاند، بیشتر است.زندانیانی که از اقوام مختلف هستند - مانند آذربایجانیها- هم گمنام میمانند و سرنوشت آنان ممکن است در برخی رسانهها منعکس نشود. خود فعالان آذربایجان این گله را دارند که رسانهها به زندانیان آنان کمتر توجه میکنند. حال اینکه چه دلایلی هست را نمیدانم و امیدوارم دلایل خاص و ویژهای نداشته باشد".
این زندانی سیاسی سابق، گمنام ماندن را خطر بزرگی برای این زندانیان می داند از این جهت که دست حکومت برای صدور حکمهای سنگین به آنها بازتر میشود یا اینکه حتی ممکن است درخطر اعدام قرار بگیرند؛ چنانکه دیدیم اعدامهایی که صورت گرفت از میان زندانیان گمنام بود.
فرشته قاضی
بیشتر زندانیان گمنام حق استفاده از مرخصی نوروزی را نیافتند و به دلیل ناآشنایی رسانه ها با آنان و عدم پی گیری رسانه ای درباره وضعیت شان به احکامی سنگین محکوم شده و قربانی انتقام گیری حکومت از گروهها و تشکل های سیاسی مخالف حکومت می شوند. تا آنجا که خود این زندانیان با انتشار نامه ای سرگشاده اعلام کردند: "در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصل مان کردند؛ گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم. حرفمان شده پول اصحاب کهف. یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند".
این زندانیان که به گفته خود «معترضانی ساده» به نتایج اعلام شده انتخابات بوده اند، با عناوینی چون دریافت و ارسال پیامک و ایمیل و همراهی یا تماشای تجمع های معترضان به نتایج انتخابات، به محاربه و توهین و تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … متهم شده اند. آنها در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در غیبت نماینده دادستان، به احکامی بیش از ۵ و شش سال محکوم شده اند.
دادگاههای چند دقیقه ای از دهه شصت تاکنون
برگزاری دادگاههای چند دقیقه ای، بدون حضور وکیل مدافع و صدور شتابزده احکام سنگین بعد از این دادگاهها، صدور وثیقه های سنگین و انتساب اتهاماتی چون محاربه و جاسوسی و... برای این زندانیان، یادآور محاکمات چند دقیقه ای دهه 60 است.
آبتین غفاری، هنرمند جوانی است که در 21 بهمن بازداشت و در 28 اسفند و در حالیکه از خانواده او خواسته شده بود برای تودیع وثیقه به دادسرای مستقر در زندان اوین مراجعه کنند، در محاکمه ای دو دقیقه ای به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گفته خانواده آبتین غفاری، محاکمه بدون حضور وکیل و تنها در ظرف دو دقیقه صورت گرفته و بلافاصله حکم از سوی "قاضی مقیسه" ابلاغ شده است.
هنوز مشخص نیست چه تعداد از زندانیان گمنامی که در وقایع بعد از کودتای 22 خرداد بازداشت شده اند چنین محاکمه ای داشته اند و به دلیل نداشتن شناخت رسانه ها از این زندانیان و عدم آشنایی خانواده های آنها با رسانه ها، اطلاع رسانی صورت نگرفته است؛ آبتین غفاری نمونه ای از این بازداشت شدگان است که وابستگی به هیچ گروه سیاسی ندارد.
دکتر فریبرز بقایی، از بازماندگان اعدام های دهه شصت است که 11 سال از عمرش را در زندان گذرانده است. او با اشاره به شباهت های محاکمه های چند دقیقه ای امروز، با محاکمه های دهه شصت، به "روز" می گوید: این نوع محاکمات بیشتر درباره افراد ناشناس و گمنامی صورت می گیرد که مردم از سویی و رسانه ها از سوی دیگر، آنها را نمی شناسند.
دکتر بقایی که خود یکی از هزاران زندانی گمنامی بوده که در دهه شصت در دادگاههای چند دقیقه ای و بدون حضور وکیل مدافع مورد محاکمه قرار گرفته، می افزاید: مهم ترین کمک به این زندانیان گمنام، رسانه ای شدن وضعیت و پرونده های آنها است ؛اگر درباره هر یک از این افراد در یکی از رسانه ها مطلبی نوشته شود هم به جلوگیری از صدور احکام سنگین علیه آنها کمک می کند و هم ممکن است به آزادی آنها منجر شود.
وی با اشاره به وضعیت یک زندانی که فعالیت سیاسی نیز داشته اما گمنام مانده است می گوید: به عنوان مثال باید به "علی بیکس" اشاره کنم که نامش نیز مترادف با وضعیتی است که در آن به سر می برد؛ کسی او را نمی شناسد، درباره او نمی نویسد و فشار رسانه ای وجود ندارد و آقایان هر طور که دلشان می خواهد با او رفتار می کنند. در حالیکه باید با رسانه ای کردن مسئله به او و سایر زندانیانی که در شرایط مشابه او قرار دارند کمک کرد.
دکتر بقایی با رد این نظریه که پرداخت رسانه ها به پرونده زندانیان، باعث ایجاد حساسیت و فشار بیشتر بر زندانیان می شود، تصریح می کند: این نظریه صد در صد غلط است و تنها کمک به این افراد، نوشتن و رسانه ای کردن پرونده آنان است تا آقایان تحت نظارت افکار عمومی، نتوانند هر کاری دلشان خواست انجام دهند.
وی در تشریح دادگاه چند دقیقه ای خود می گوید: هیات دادگاه که متشکل از دادستان تهران، حاکم شرع و مسئول زندان بود در گوهر دشت کرج و همچنین تهران، این دادگاهها را بر پا و ظرف دو تا سه دقیقه حکم اعدام یا حبس زندانی ها را صادر کردند.آنها ابتدا می پرسیدند مجاهدی یا مارکسیست؟ یا بسته به نوع وابستگی زندانی به تشکل های سیاسی، از هویّت اش سوال می کردند. اگر کسی پاسخ مثبت می داد همان لحظه حکم اعدام او را می دادند. اما از کسی که پاسخ منفی می داد می پرسیدند به تشکیلات متبوع خود و سازمان سیاسی خود اعتقاد داری یا نه؟ اگر جواب مثبت بود باز حکم اعدام صادر می شد و از کسی که پاسخ منفی داده بود می پرسیدند آیا با جمهوری اسلامی همکاری میکنی یا نه؟ باز هم پاسخ منفی حکم اعدام را به دنبال داشت.
به گفته دکتر بقایی، کسانی که دوران محکومیت به حبس آنان تمام شده بود نیز اکثرا آزاد نمی شدند بلکه از این افراد سئوال می شد که آیا به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند یا نه و پاسخ این سئوال، سرنوشت آنان را تعیین می کرد.
وی با اشاره به محاکمه چند دقیقه ای خود می افزاید: از من پرسیدند به مارکسیسم اعتقاد داری؟ من پاسخ منفی دادم؛ سپس پرسیدند مسلمان هستی؟ پاسخ مثبت دادم. بعد پرسیدند: چرا نماز نمی خوانی؟ من گفتم در جایی که کار میکنم چون همه افراد غیر مذهبی هستند برای من امکان نماز خواندن نیست؛ اما اشراقی، دادستان وقت تهران جواب داد: شما در خلا (توالت) هم اگر بودید تا صدای اذان را شنیدید باید نمازتان را بخوانید.من آن موقع زیر حکم بودم، یعنی حکم اعدام داشتم و یکی از دوستان از حزب توده که 12 سال حکم زندان داشت را با من به یک سلول بردند. هر دو نماز خواندیم چون احساس میکردیم کنترل می کنند و دوربین مدار بسته است. اما مرا دوباره خواستند و باز پرسیدند مسلمان هستی؟ پاسخ مثبت دادم و گفتند شهادتین را باید در مقابل حاکم شرع بگویی. از من خواستند دستم را روی قلبم بگذارم و شهادتین را به فارسی تکرار کنم.
دکتر بقایی در ادامه با بیان اینکه تازه به ایران بازگشته بود و فردی گمنام به شمار می رفت که کسی او را نمی شناخت، می گوید: ما افراد سرشناسی در سازمانی که خود عضو آن بودم نیز داشتیم که به دلیل سرشناس بودن شان، آنها را در این دادگاههای چند دقیقه ای محاکمه نکردند اما تعداد زیادی از جوانان گمنام را به صف کردند و ظرف چند دقیقه به جوخه های دار سپردند.چرا بسیاری از زندانیان گمنام می مانند؟
زندانیانی که گمنام مانده اند، محدود به مردم عادی نمی شوند بلکه بسیاری از فعالان سیاسی، دانشجویی و مدنی بازداشت شده در شهرستان ها و در برخی موارد تهران نیز، در وضعیت مشابهی به سر می برند.
زهرا رهنورد معتقد است که "آنها بدنه ملتند. آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری است که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند".
همسر میر حسین موسوی در یادداشتی که در سایت کلمه منتشر شده درباره زندانیان گمنام و بی نام و نشان نوشته است: " خواسته آنان تنها مشتی از خروارها مطالبات مردم است. آزادگانی که همچون ملت ایران خود بی کس و کارند و فقط خدا و آرزوهایشان را دارند... به همین دلیل در زندان نگه داشتن آنها نمادی از زشتترین ظلمها و رنجی است که میتوان بر یک ملت روا داشت. آنها مادر دارند، فرزند دارند، همسر دارند، پدر دارند و خویشانی خوب که بیتاب رنجهایشان هستند".
اما چرا این زندانیان گمنام می مانند؟ این سوالی است که "منیره برادران"، زندانی سیاسی سابق پاسخ می دهد. او می گوید: افرادی که در خیابان و در اعتراضها نسبت به نتایج انتخابات و یا تظاهراتی که بعد از آن صورت گرفته دستگیر شدهاند، ممکن است گروه مشخصی دنبال کارشان نباشد و یا خانوادههایشان این امکان را که بتوانند در مورد زندانی شان خبررسانی کنند یا وکیل بگیرند و یا با رسانهها تماس بگیرند، نداشته باشند. این دسته در حقیقت به نوعی گمنام میمانند."
منیره برادران با بیان اینکه "بسیاری از دانشجویان نیز جزو این دسته از زندانیان گمنام هستند" به دویچه وله می گوید: "میدانیم که خیلی از دانشجویان را دستگیر میکنند، آزاد میکنند و بعد از مدتی دوباره دستگیر میکنند. امکان گمنام ماندن زندانیانی نیز که در شهرستانها دستگیر شدهاند، بیشتر است.زندانیانی که از اقوام مختلف هستند - مانند آذربایجانیها- هم گمنام میمانند و سرنوشت آنان ممکن است در برخی رسانهها منعکس نشود. خود فعالان آذربایجان این گله را دارند که رسانهها به زندانیان آنان کمتر توجه میکنند. حال اینکه چه دلایلی هست را نمیدانم و امیدوارم دلایل خاص و ویژهای نداشته باشد".
این زندانی سیاسی سابق، گمنام ماندن را خطر بزرگی برای این زندانیان می داند از این جهت که دست حکومت برای صدور حکمهای سنگین به آنها بازتر میشود یا اینکه حتی ممکن است درخطر اعدام قرار بگیرند؛ چنانکه دیدیم اعدامهایی که صورت گرفت از میان زندانیان گمنام بود.
فرشته قاضی
۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه
پناهندگی یک مهندس هسته ای جمهوری اسلامی به فرانسه
سایت ایتالیایی " ای ام جی " می گوید مهندس پناهنده شده از برنامه اتمی رژیم ایران مطلع است.
پایگاه اینترنتی ایتالیایی "آی ام جی پرس" روز دوشنبه 5-4-2010 با انتشار گزارشی از پناهده شدن یک مهندس هسته ای ایرانی به فرانسه خبر داد.
براساس این گزارش محمد معرفی 34 ساله اهل تهران پس از فرار به ترکیه و پذیرش بوسیله کمیساریای عالی امور پناهندگان ونیز کمیساریای عالی حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد از حق پناهندگی در فرانسه برخوردارشده وبه این کشورمنتقل گردید.
به نوشته این سایت ایتالیایی محمد معرفی یک مهندس اتمی است که در زمینه ساخت راکتورهای هسته ای نیز تخصص دارد.
وی در مراحل مختلفی برای دولت ایران کار کرده و در سال های اخیر به ویژه پس از انتخاب احمدی نژاد در سال 2005 به سمت ریاست جمهوری ایران مستقیما به برنامه های هسته ای ایران بویژه در بخش غنی سازی اورانیوم پیوسته بود.
آی ام جی پرس در ادامه می نویسد:" در پایان سال 2004 و در ماه های اول سال 2005 میلادی، محمد دچار تردید هایی جدی درباره عملیات سازمان انرژی هسته ای و پنهانکاری های آن شد و از آزمایش های هسته ای که تاثیر منفی بر سلامت مردم و اوضاع اقتصادی آنها دارد مطلع گردید. "
مسئولان ایرانی پس از تقاضای محمدی جهت استعفا از سازمان انرژی هسته ای و درخواست کناره گیری از دیگر فعالیت ها، به وی پیشنهاد ریاست گروه فنی را دادند اما محمد معرفی با اعلام این که با برنامه ها، سیاست ها و آزمایش هایی که دولت انجام می دهد موافق نیست پیشنهاد آنها را رد کرد .
محمد معرفی می گوید در سال 2005 میلادی یک روز صبح که به محل کار خود می رفت خودرویی در کنارش متوقف شد و دو فرد از آن پیاده شده او را به داخل خودرو هدایت کردند و بعدا مشخص شد آنها مامور وزارت اطلاعات ایران بودند.
معرفی درادامه می گوید: "مرا که ترسیده بودم به وزارت اطلاعات بردند در حالی که همسر باردارم در خانه تنها بود و واهمه داشتم که مبادا هرگز به خانه بر نگردم ...دو ماه در آنجا در یک سلول انفرادی تاریک و بدون تهویه با ابعاد یک در دو متر در بازداشت به سر بردم .آنها هر سه یا چهار روز یک بار به مدت زمان پنج دقیقه به من اجازه استحمام می دادند."
وی سپس به برخورد بازپرسان با خود می پردازد و آن را وحشتناک توصیف کرده می افزاید " آنها با قرار دادن صندلی من رو به دیوار از من بازپرسی می کردند ...وگاهی مرا کتک می زدند ."
این مهندس اتمی پناهنده افزود که پس از دو ماه حبس در زندان او را به شهر بوشهر در جنوب ایران منتقل کردند و در یک سلول سه در چهار متری در کنار هفده نفر دیگر زندانی کردند .
وی می افزاید "در بوشهر علاوه بر ماموران وزارت اطلاعات افراد دیگری نیز ضمن بازجویی، تهدید کردند در صورت عدم همکاری او را به قتل خواهند رساند."
به نوشته این وبسایت محمد معرفی یک ماه پس از آزادی وی، همسرش درنتیجه شرایط سخت روحی فرزندش را از دست داد و او نیز پس از چند ماه در پی تهدید به بازداشت دوباره مجبور به طلاق دادن همسرش شد .
معرفی در ادامه می گوید :" من تنها در مدت یک سال همسر، فرزند و شغلم را برای همیشه از دست دادم و در سال 2006 میلادی به اتهام جاسوسی علیه رژیم محاکمه شدم و به زندان اوین درتهران منتقل شدم.
آی ام جی پرس می نویسد ، پس از گذشت چند ماه، با دخالت وکیل مدافعش و به خاطر وضعیت بد جسمی و روانی،بازداشت او به حال تعلیق در آمده و در این فرصت موفق به تهیه گذرنامه شده ، از طریق زمینی به آنکارا در ترکیه رفت.
در ترکیه تماس های تلفنی تهدید آمیزی از جانب کسانی که خود را ماموران دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی معرفی کردند ، دریافت کرد . آنها به او گفتند در صورت ماندن در ترکیه او را به قتل خواهند رساند .
پایگاه اینترنتی ایتالیایی "آی ام جی پرس" روز دوشنبه 5-4-2010 با انتشار گزارشی از پناهده شدن یک مهندس هسته ای ایرانی به فرانسه خبر داد.
براساس این گزارش محمد معرفی 34 ساله اهل تهران پس از فرار به ترکیه و پذیرش بوسیله کمیساریای عالی امور پناهندگان ونیز کمیساریای عالی حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد از حق پناهندگی در فرانسه برخوردارشده وبه این کشورمنتقل گردید.
به نوشته این سایت ایتالیایی محمد معرفی یک مهندس اتمی است که در زمینه ساخت راکتورهای هسته ای نیز تخصص دارد.
وی در مراحل مختلفی برای دولت ایران کار کرده و در سال های اخیر به ویژه پس از انتخاب احمدی نژاد در سال 2005 به سمت ریاست جمهوری ایران مستقیما به برنامه های هسته ای ایران بویژه در بخش غنی سازی اورانیوم پیوسته بود.
آی ام جی پرس در ادامه می نویسد:" در پایان سال 2004 و در ماه های اول سال 2005 میلادی، محمد دچار تردید هایی جدی درباره عملیات سازمان انرژی هسته ای و پنهانکاری های آن شد و از آزمایش های هسته ای که تاثیر منفی بر سلامت مردم و اوضاع اقتصادی آنها دارد مطلع گردید. "
مسئولان ایرانی پس از تقاضای محمدی جهت استعفا از سازمان انرژی هسته ای و درخواست کناره گیری از دیگر فعالیت ها، به وی پیشنهاد ریاست گروه فنی را دادند اما محمد معرفی با اعلام این که با برنامه ها، سیاست ها و آزمایش هایی که دولت انجام می دهد موافق نیست پیشنهاد آنها را رد کرد .
محمد معرفی می گوید در سال 2005 میلادی یک روز صبح که به محل کار خود می رفت خودرویی در کنارش متوقف شد و دو فرد از آن پیاده شده او را به داخل خودرو هدایت کردند و بعدا مشخص شد آنها مامور وزارت اطلاعات ایران بودند.
معرفی درادامه می گوید: "مرا که ترسیده بودم به وزارت اطلاعات بردند در حالی که همسر باردارم در خانه تنها بود و واهمه داشتم که مبادا هرگز به خانه بر نگردم ...دو ماه در آنجا در یک سلول انفرادی تاریک و بدون تهویه با ابعاد یک در دو متر در بازداشت به سر بردم .آنها هر سه یا چهار روز یک بار به مدت زمان پنج دقیقه به من اجازه استحمام می دادند."
وی سپس به برخورد بازپرسان با خود می پردازد و آن را وحشتناک توصیف کرده می افزاید " آنها با قرار دادن صندلی من رو به دیوار از من بازپرسی می کردند ...وگاهی مرا کتک می زدند ."
این مهندس اتمی پناهنده افزود که پس از دو ماه حبس در زندان او را به شهر بوشهر در جنوب ایران منتقل کردند و در یک سلول سه در چهار متری در کنار هفده نفر دیگر زندانی کردند .
وی می افزاید "در بوشهر علاوه بر ماموران وزارت اطلاعات افراد دیگری نیز ضمن بازجویی، تهدید کردند در صورت عدم همکاری او را به قتل خواهند رساند."
به نوشته این وبسایت محمد معرفی یک ماه پس از آزادی وی، همسرش درنتیجه شرایط سخت روحی فرزندش را از دست داد و او نیز پس از چند ماه در پی تهدید به بازداشت دوباره مجبور به طلاق دادن همسرش شد .
معرفی در ادامه می گوید :" من تنها در مدت یک سال همسر، فرزند و شغلم را برای همیشه از دست دادم و در سال 2006 میلادی به اتهام جاسوسی علیه رژیم محاکمه شدم و به زندان اوین درتهران منتقل شدم.
آی ام جی پرس می نویسد ، پس از گذشت چند ماه، با دخالت وکیل مدافعش و به خاطر وضعیت بد جسمی و روانی،بازداشت او به حال تعلیق در آمده و در این فرصت موفق به تهیه گذرنامه شده ، از طریق زمینی به آنکارا در ترکیه رفت.
در ترکیه تماس های تلفنی تهدید آمیزی از جانب کسانی که خود را ماموران دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی معرفی کردند ، دریافت کرد . آنها به او گفتند در صورت ماندن در ترکیه او را به قتل خواهند رساند .
۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه
مرجان صفری همچنان در سلول انفرادی
مرجان صفری فعال حقوق بشر در بند همچنان در سلول انفرادی اطلاعات سپاه پاسداران نگهداری می شود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مرجان صفری فعال حقوق بشر که در یورش سازمان یافته به فعالین حقوق بشری در 11 اسفند ماه سال گذشته بازداشت و روانه بند 2 الف سپاه پاسداران شده است با گذشت بیش از یک ماه همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شود.
اتهام خانم صفری از سوی دادستان تهران تحت عنوان جرایم اینترنتی اعلام شده است و نامبرده تا کنون یکبار حق ملاقات با خانواده را یافته است.
اکثر فعالین حقوق بشری بازداشت شده پس از یازدهم اسفند ماه از حق دسترسی به وکیل مستقل محروم هستند و پیگیری های خانواده بازداشت شدگان تا کنون بی نتیجه بوده است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پیشتر نسبت به رفتاری های فرا قانونی با فعالین بازداشت شده طی اطلاعیه مطبوعاتی ابراز نگرانی کرده بود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مرجان صفری فعال حقوق بشر که در یورش سازمان یافته به فعالین حقوق بشری در 11 اسفند ماه سال گذشته بازداشت و روانه بند 2 الف سپاه پاسداران شده است با گذشت بیش از یک ماه همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شود.
اتهام خانم صفری از سوی دادستان تهران تحت عنوان جرایم اینترنتی اعلام شده است و نامبرده تا کنون یکبار حق ملاقات با خانواده را یافته است.
اکثر فعالین حقوق بشری بازداشت شده پس از یازدهم اسفند ماه از حق دسترسی به وکیل مستقل محروم هستند و پیگیری های خانواده بازداشت شدگان تا کنون بی نتیجه بوده است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پیشتر نسبت به رفتاری های فرا قانونی با فعالین بازداشت شده طی اطلاعیه مطبوعاتی ابراز نگرانی کرده بود.
اشتراک در:
پستها (Atom)